بر شانست لعنت نفرست. دیگران را سرزنش نکن. شرایط تقصیری ندارند.

وقتی که سن تو بالا بره و درگیر زندگی بشی، نمی توانی دیگران را مقصر شرایط زندگی‌ات بدانی. حتی مقصر دانستن خودت هم بی فایده است. ممکن است در زندگی اتفاق هایی بیافتد که ظاهرا هیچ کنترلی بر آن ها نداری، مثل مشکلات مالی، طلاق پدر و مادر، بیماری، ناتوانی و یا مرگ عزیزان. اما همیشه کاری هست که بتوانی برای تاثیر گذاشتن روی این شرایط انجام دهید و از پس آن بر بیای. درست است که در این اتفاق ها تو اختیاری نداشتی ولی پس از وقوع آن صددرصد مسئول نوع رفتار و برخوردت هستی.

برای برخورد و رفتار درست باید مشتاق باشی.

اشتیاق حالتی است که ما می توانیم با زندگی مواجه شویم و شرایط را از دیدگاه دیگری ببینیم.

غیر از خودت، هیچکسی نمی تواند تو را مشتاق کند.

هیچکس نمی تواند تو را مشتاق کند و تا زمانی که واقعا برای حرکت بعدی آماده و راغب نباشی، نمی توانی به جلو حرکت کنی.

من بی نهایت مشتاقم

زندگی و سرنوشت منتظر ما نمی ماند و مسیر خود را طی می کند و این ما هستیم که مشتاقانه زندگی کنیم و یا کاملا منفعل (منتظز باشیم و ببینیم چه اتفاقی می افتد) باشیم.

چالش

این سوالات را از خود بپسرید:

آیا مشتاقم که در درس هایم پیشرفت داشته باشم؟

آیا مشتاقم که زندگی خود در آینده را به بهترین شکل بسازم؟

آیا مشتاقم که روابط اجتماعی خود را بهبود دهم؟

آیا مشتاقم در زمینه ای که خیلی علاقه دارم، تمام تلاش خود را بکنم؟

آیا مشتاقم یاعث افتخار پدر و مادر خود شوم؟

 

اگر تصمیم گرفته ای که مشتاقانه کارها را انجام دهی، تنها راه تو تلاش کردن، قدم برداشتن، مقابله با مشکلات و سرانجام پیشرفت و حرکت به سمت جلو است تا به آرزوهای خود در زندگی برسی.