چکیده ای از بررسی داستان فارسی شکر است اثر محمدعلی جمالزاده
داستان فارسی شکر است اولبار در شش برگه در مجله کاوه و سپس در قالب یکی از داستانهای کوتاه مجموعه یکی بود و یکی نبود چاپ شد.
محل اتفاق داستان مشخص است: بندر انزلی.
فضاسازی آغازین داستان و برخی نشانهها که مربوط به دورهای خاص از تاریخ ایران است؛ مانند حضور شخصیتهائی چون آخوند، فرنگرفته، آژان و اشاره به حوادثی چون جدال شاه و مجلس، فرم لباسها و نشانههای رفتاری و زبانی افراد داستان، خواننده را به فضای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعهی ایران آن روزها میبرد.
زمان داستان مطابق با فرم داستانهای کوتاه اروپائی، بریدهی کوتاهی از یک حادثه است؛
ولی این بریدهی زمانی، نمادی از اواخر دورهی قاجار و در وضع کلیتر، تاریخ ایران است.
زبان بهکارگرفتهشده در متن، بهدلیل تعمد نویسنده بر ابداع روش بیان خود، گفتاری و عامیانه است.
هریک از شخصیتها به گونهی زبانی خود صحبت میکنند.
برخی کدها و واژگانی وجود دارد که در بیان مفهوم داستان، خواننده را یاری میدهد.
|
پیام اصلی داستان فارسی شکر است، تصویری از اوضاع فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و نیز نگرش گروههای مختلف جامعه بهصورت نمادین درنقش شخصیتهای داستان است.
چند نفر بیدلیل زندانی میشوند و بعد هم بیدلیل آزاد میشوند.
در حین روایت اصلی، چند خردهروایت نیز حول فرهنگ زیستی و اجتماعی مردم آن روزگار، بیان میشود.
برای مثال یکی از زندانیان که آشنائی با امور سیاسی حاکم بر جامعه ندارد، اعتراض میکند و سه نفر دیگر هیچ اعتراضی به وضعیت موجود ندارند.
این افراد بهطور غیرمستقیم از عوامل هرجومرج و نابهسامانی هستند.
نابهسامانی از زبان شروع میشود و طرز فکر و اوضاع سیاسی-اجتماعی را نیز در بر میگیرد.
طبقههای معترضی در جامعه حضور دارند که هریک در سودای سود و زیان خویش اند. نیز این طبقهها بهقدری از یکدیگر فاصله دارند که به هیچ وجه نمیتوان آرای ایشان را در منشوری منسجم کرد؛ بلکه فقط یکی از آنها باید پیروز شود.
نزدیک شدن کرجیبانها و حمالها به مسافران برای رساندن آنها به مقصد تبدیل به غارتگری میشود. در این لحظه چیزی برای آنها ارزش ندارد، مگر سود و منفعت.
کاسبکارها قشر دیگری هستند که همیشه بهراحتی زندگی کردهاند و گلیم خود را از آب بیرون کشیدهاند.
|
بررسی داستان کوتاه فارسی شکر است
آژانها برخلاف اینکه باید نماینده نظم و قانون و رعایت حقوق دیگران باشند، افرادی ولنگار، جاهلمآب و بیرحم هستند که از هیچ رفتار اهانتآمیزی دریغ نمیکنند.
حضور مأموران تذکره که ورود و خروج را کنترل میکنند نشان نوع خاص از حکومت استبدادی است که در آن هرجومرجهای ساختاری برای حکومت اهمیتی ندارد؛ تنها آنچه ممکن است باعث تهدید و فروپاشی نظام استبدادی شود، ارزش بازرسی و پیگرد دارد.
دینداری در لایهی سطحی است و تنها برای جلب اعتماد به نمایش درمیآید.
فرهنگ غربی بدون اینکه درونی شود، باعث تضاد و چندگانگی بیشازحد شدهاست. درنهایت تکتک این افراد از میان خود مردمی هستند که جامعه را تشکیل دادهاند. بنابراین چندگانهگی فرهنگی و فکری و زبانی بدون نهادینهگی باعث ایجاد دردسر شدهاست.

مقبره مرحوم جمالزاده در گورستان پتی ساکونه ژنو
توده مردم همواره در پی پیروی از فردی دیگر هستند که آنها را درباره مسائل گوناگون رهبری و راهنمائی کنند. دراین میان بهدلیل باوری و اعتمادی که توده مردم برای نمایندگان دین قائل میشوند، آنها به قدرت خاصی در رهبری میرسند که در همه امور امرونهی کنند.
اما سرانجام وقتی هر سه نفر (راوی، آخوند و فرنگیمآب) گاری کرایه میکنند و میروند و در راه به مأمور تذکره جدید میخندند، مشخص میشود که هر سه گروه به دنبال خواستهائی غیر از واقعیت موجود جامعه هستند.
غیاب شخصیت زن در کلّ داستان در تقابل با مردان که شخصیتهای اصلی و فرعی هستند، در مبحث تبئین لایههای عمیق متن نشانی از مردسالاری حاکم در دوره تاریخی رویداد این داستان است.
در خلال زبان گفتاری اصلی، نوعی گرایش به زبان ادبی و یا نوشتاری و ترجمهای نیز بودهاست.
باتوجه به آنچه گفته شد، میتوان جمالزاده را نخستین کسی دانست که افزون بر ابداع تکنیک داستاننویسی مدرن در زبان فارسی، از گونههای زبانی مختلف استفاده کرد که در آن هریک از شخصیتهای داستان مطابق با خاستگاه فکری و فرهنگی خود حرف میزند.
نیز کابرد زبان عامیانه و محاوره در داستان از دیگر دستاوردهای مهم داستاننویسی است که با مجموعه یکی بود و یکی نبود گسترش یافت.
نویسنده: نوشاد رضایی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.