توضیحات
دشمن عزیز
جودی ابوت پس از ازدواجش با جرویس پندلتون، دوست صمیمیاش سالی مکبراید را به سرپرستی نوانخانه برمیگزیند و او کارهایی را که انجام داده در قالب نامه به جودی گزارش میدهد.
رابطهی سالی و پزشک نوانخانه که او را دشمن عزیز نامیده توأم با لجبازی است اما رفتهرفته اعترافات دلپذیر سالی دربارهی این مرد از لابهلای نوشتههایش سر بر میآورد.
ما همگی مجموعه ای از خاطرات داریم که دوست داریم با خوشحالی، آن ها را به دست فراموشی بسپاریم ولی آن ها موضوعاتی هستند که خود به خود در ضمیر انسان می مانند. اگر معنی بخشیدن این است که درباره ی آن سخن نگویی، بدون تردید من قادر به انجام دادنش هستم ولی همواره محبوس کردن خاطره ای زشت در ذهن، کار عاقلانه ای نیست، چون آن خاطره در درونت می روید و می روید و تمام بدنت را فرا می گیرد. |