توضیحات
۳۵ کیلو امیدواری
داستان کتاب«۳۵ کیلو امیدواری» در مورد گرگوری است که هیچ وقت از مدرسه دل خوشی نداشته و حالا که در پایه ی ششم قرار دارد، زندگی اش بدتر هم شده است. او دو بار مردود و یک بار از مدرسه اخراج شده و پدر و مادرش معتقدند باید به مدرسه ی شبانه روزی برود. تنها لحظات خوب و شادی بخش در زندگی گرگوری، اوقاتی هستند که او در کارگاه شلوغ پدربزرگش می گذراند و از ابزار درون کارگاه برای ساختن اختراعاتش استفاده می کند. پدربزرگ تنها حامی گرگوری است اما اکنون حتی او نیز از نوه اش می خواهد که زندگی خود را جدی تر بگیرد. گرگوری چاره ای ندارد جز این که فکر کند شروعی دوباره در زندگی و مدرسه، آن قدرها هم ایده ی بدی نیست. کتاب ۳۵ کیلو امیدواری، داستانی جذاب، بامزه و بسیار ملموس است و بدون تردید با همه ی مخاطبین ارتباط برقرار می کند.
من خیلی ها را می شناسم که از مدرسه خوششان نمی آید. مثلا خود تو. اگر از تو بپرسم: «از مدرسه خوشت می آید؟» می خندی و می گویی:« چه سوال احمقانه ای!» فقط پاچه خوارهای حرفه ای ممکن است بگویند بله؛ یا بچه های نابغه ای که خوششان می آید هر روز هوششان را امتحان کنند. وگرنه چه کسی واقعا از مدرسه خوشش می آید؟ هیچ کس. |