توضیحات
جنگی که بالاخره نجاتم داد
پای آدای یازده ساله بالاخره درمان شده و میداند آنچه مادرش میگفت حقیقت ندارد؛ او آسیبدیده و ناتوان نیست. اما این را هم میفهمد که دخترِ کسی نیست. حالا آدا چه کسی است؟
جنگ جهانی دوم ادامه دارد و آدا و برادرش با سرپرست قانونیشان سوزان در کلبهای با خانم صورت اتویی- خانم تورتون- و دخترش زندگی میکنند. زندگی در خانهی شلوغ آسان نیست. بعد سروکلهی روت هم پیدا میشود؛ یک دختر یهودی، از آلمان. یک آلمانی؟ ممکن است جاسوس باشد؟
نتایج جنگ محسوستر میشود و فاجعه نزدیکتر، و زندگی در جنگ حتی از قبل پیچیدهتر …
آدا تصمیم می گیرد چهجور آدمی باشد؟ چطور به جنگیدن ادامه دهد؟ و برای نجات چه کسانی خودش را به زحمت بیاندازد؟
آدا، مردم همیشه خودشون انتخاب می کنن به چی اعتقاد داشته باشن. آقای کلینز دروغ نمی گه. چیزی رو می گه که واقعا اعتقاد داره. روت واقعا اعتقاد دیگه ای داره. هیچ مشکلی هم نیست. دین یه مسئله اعتقادیه. هرکسی خودش انتخاب می کنه چی رو باور داشته باشه. |