یک ذهن زیبا
The beautiful mind
یک ذهن زیبا، داستان زندگی ریاضیدانی معروف به نام جان فوربس نش است. نش از یک بیماری شدید روانی به نام اسکیزوفرنی رنج میبرد. یک ذهن زیبا به نوعی داستان واقعی زندگی ریاضیدان نابغه نش است. در آغاز فیلم نش به عنوان یک دانشجوی ریاضیات در دانشگاه پرینستون یعنی جایی که او به خاطر هوش خود در آنجا شناخته شده است شروع به تحصیل میکند.
نش متکبر، بی دست و پا و دارای روابط اجتماعی ضعیف است. نش بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای کشف یک معادله انقلابی در ریاضیات میکند. در نیمه فیلم، ما مشخص میشود که نیمی از مکانها و موقعیتهایی که در فیلم اتفاق می افتد، توهمات ذهنی نش است. این زمانی است که ما میفهمیم نش از یک بیماری شدید به نام اسکیزوفرنی رنج میبرد.
جان نش ریاضیدانی است که در هر چیز روابط ریاضی را جستجو میکند، از بازتابش نور در یک کراوات گرفته تا سطرها و تیترهای گوناگون عناوین و مقالات روزنامهها.
جان نش، یکی از افرادی است که نبوغ و استعداد او هم برایش موهبت و هم شوم و بد یمن بوده است؛ چیزی که او را همچنان که زیرک و باهوش میسازد، باعث ضعف و شکنندگیاش نیز میشود.
برخی از دیالوگ های به یادماندنی یک ذهن زیبا
- نش: در هر رقابتی، همیشه یک نفر بازنده است.
- چارلز: تنها چیزی که در موردش اطمینان کامل دارم، اینه که هیچی قابل اطمینان نیست.
- نش: کلاس درس، ذهن شما را کند میکند و خلّاقیت بالقوّهتان را نابود میسازد.
- نش: شاید داشتن یک ذهن زیبا خوب باشد، امّا چیزی که مهمتر است، داشتن قلبی زیباست.
- آلیشیا (در مورد ستارهها): یک بار سعی کردم که همه آنها را بشمارم، در واقع، تا ۴۳۴۸ شمردم.
منبع بخشی از متن: مجله تکنولوژی و علم نارون