کتاب و باز هم سفر

کتاب و باز هم سفر ، کتابی برای آموزش مسئولیت پذیری

کتاب و باز هم سفر نوشته ناصر یوسفی است.

وی دانش‌آموخته‌ی روان‌شناسی آموزش کودکان خردسال است و دکترای آموزش و پرورش دارد.

کتاب و باز هم سفر مسئولیت شما را برای بزرگ شدن نشان می دهد و به نوعی بلوغ را به شکل سفر نشان می دهد.

 

مسئولیت پذیری یکی از مهارتهای مهم برای هر فردی است. انسان مسئولیت پذیر را همه دوست دارند و همیشه و همه جا برایش احترام قائل هستند.

 

خلاصه ای از کتاب و باز هم سفر

سه نوجوان دختر و پسر به نام ‌های شوکا، سام و پونه، بنا بر رسمی قدیمی در سن چهارده سالگی سفر بزرگ زندگی شان را آغاز می‌کنند.

این بخشی از قانون بزرگ شدن است.

مردم شهر کودکان خود را طوری تربیت می‌کنند تا برای این سفر بزرگ آماده شوند.

آن ها اعتقاد دارند که تنها سفر می‌تواند باعث بلوغ و رشد بچه ‌ها شود و تجربه های بزرگی را در اختیارشان بگذارد.

گاهی سفر نوجوان ‌ها ماه ها و حتی سال ها طول می کشد.

بعضی از آن‌ها پس از چند سال به خانه برمی گردند و بعضی ها هیچ وقت برنمی ‌گردند.

با این حال، بسیاری از نوجوان های شهر سال ها با شوق چشم انتظار رسیدن چنین روزی هستند.

سفر برای‌ آن ها درست مانند بالغ شدن، ازدواج کردن، صاحب شغل و خانه شدن، بخشی از رویا و آرزوهای آن ها است.

شوکا یکی از این نوجوان های علاقه مند به سفر است.

اما سام، قهرمان دیگر داستان، از این سفر اجباری و این رسم قدیمی، ناراحت و عصبانی است.

پونه هم علاقه چندانی به سفر ندارد.

اما چون همه اعضای خانواده اش به این سفر رفته و با تجربه های متفاوتی برگشته اند، و همچنین به پیروی از رسم مردمان شهرش، به این سفر تن در می دهد.

 

بزرگ شدن و بلوغ فقط به قد کشیدن و تغییرات فیزیکی نیست.

زمانی یک انسان بالغ می شوید که در ارتباط با آدمهای دیگر درست و مناسب برخورد کنید و مسئولیت کارها و حرفهای خود را برعهده بگیرید.

 

آغاز ماجراهای شخصیتهای نوجوان داستان

داستان از جایی شروع می شود که این سه نوجوان از شهرشان به راه افتاده و به یک سه راهی رسیده اند و باید هر کدام مسیری را انتخاب کند.

هر فصل داستان، به ترتیب ماجرای یکی از این سه نوجوان را شرح می دهد.

شوکا اولین مسافری است که مخاطب با او همراه می شود.

او در شروع سفر بر اثر حادثه‌ای توی دره ای عمیق سقوط می کند و به شدت زخمی می شود و حافظه اش را از دست می دهد.

به هوش که می آید و به راه می افتد، به شهری عجیب می رسد.

شهری که خانه هایی شبیه به هم دارد و مردمی که لباس های یک جور پوشیده اند.

با کمک پلیس و شهردار در بیمارستان بستری می شود.

چند روز بعد، شهردار او را به خانه خود می برد تا با همسر و فرزندانش زندگی کند.

شوکا متوجه رفتار غیرعادی مردم می شود.

مردمی که رفتاری یکسان دارند و کارهای شان شبیه به هم است.

از تغییر وحشت دارند و به شدت در مقابل آن مقاومت می کنند.

شوکا مدتی در آن شهر می‌ماند و متوجه چیزهای عجیب تری می شود.

و اما سام. او که همچنان با دلخوری به سفرش ادامه می دهد، در راه با نوجوانی از قبیله کولی ها آشنا می شود و به کاروان کولی ها می پیوندد.

مدتی با آن ها زندگی می کند و به مرور با آداب و رسوم آن‌ها آشنا می شود و ماجراهای زیادی را از سر می گذراند.

پونه هم در ادامه مسیرش به باغ بزرگی می رسد.

با پیرمردی آشنا می شود که صاحب باغ است.

آرامش روحی پیرمرد و سکوت و آرامش و زیبایی باغ باعث می شود تا پونه احساس آرامش کند و دلتنگی برای خانواده و شهرش را مدتی فراموش کند.

او به دعوت پیرمرد، تصمیم می گیرد مدتی کوتاه در باغ بماند.

اما ماجراهایی پیش می آید که اقامتش را در باغ طولانی می کند…

 

چقدر در نه گفتن مهارت دارید؟ آیا می دانید کجا باید قاطعیت به خرج دهید؟

کتاب « و باز هم سفر » این مهارت را با شما تمرین می کند.

 

جملاتی از کتاب و باز هم سفر

• چرا فکر میکنی راه ما یکی است.

تو میخواهی خودت را بشناسی اما من میخواهم دنیا را بشناسم.

این دو جاده یکی است؟

• نمیدانم. فقط میدانم جاده ای که ما را به خودمان میرساند گاهی سخت تر، تاریک تر و دشوارتر است.

گاهی رسیدن و عبور کردن از کوهی بزرگ به مراتب ساده تز از رسیدن به خود است.

جاده ای که ما را به خودمان می رساند گاهی آن قدر تاریک و خطرناک است که می توانی در آن گم شوی.

حتی شاید حیوان های دنده درونت تو را بخورند.

+ حیوان های درون خودمان!؟
– بله، مثل حسادت، کینه، قهر، خشم و… اینها حیوان های درنده ای هستند.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

پاسخی بگذارید