خطای ستارگان بخت ما

کتاب نحسی ستاره های بخت ما

کتاب نحسی ستاره های بخت ما در ژانویه ۲۰۱۲ به چاپ رسید و در همان هفته اول فروش توانست رتبه اول لیست کتاب‌ های پرفروش نیویورک تایمز را به خود اختصاص دهد. این رمان به ۴۷ زبان ترجمه شده است و بیش از ۱۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.

داستان کتاب نحسی ستاره های بخت ما از زبان بیمارانی که از سرطان رنج می برند نوشته شده است. هیزل، شانزده سال دارد و مدتی است که از سرطان خود خبر دارد و رنج می برد. با پیشنهاد والدین خود جهت جلوگیری از منزوی شدن و گوشه گیری، در جمعی که در آن کودکان سرطانی شرکت دارند حضور پیدا می کند.

 

در طی مدتی که هیزل در جمع کودکان مبتلا به سرطان حضور دارد با پسر جوانی به نام  آگوستوس آشنا می‌شود که به خاطر سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است.

این آشنایی سرآغاز یک رابطه دوستانه و عمیق بین آن دو می شود و با توجه به اینکه هر دو بیمارند و امید به زندگی در آنها به حداقل رسیده است دچار اتفاق‌های غیر منتظره ای می شود.

قسمت هایی از کتاب نحسی ستاره های بخت ما

  • در مدتی محدود به من بی نهایتی نامحدود بخشیدی، و من از تو سپاسگزارم.
  • آگوستوس به آرامی گفت: “عاشقتم” گفتم: “آگوستوس.” گفت: “واقعا می گم.” به من خیره شده بود، و می توانستم ببینم که گوشه چشمانش چین خورده بود. ” من عاشقتم، و لذت ساده گفتن حقیقت رو از خودم منع نمی کنم. من عاشقتم، و می دونم که عشق چیزی نیست جز فریادی در پوچی، و به فراموشی سپرده شدن هم اجتناب ناپذیره، و عاقبت همه ما نابودیه و یه روزی خواهد اومد که همه کارهای ما توی این دنیا به خاک برگردونده می شه، و می دونم که خورشید تنها سیاره زمینی رو که داریم در خود خواهد بلعید، و من عاشقتم.” دوباره گفتم: “آگوستوس.” فقط همین را می توانستم بگویم.
  • اگر دردی وجود نداشت،چگونه میشد لذت ها را درک کرد؟
  • عشق حقیقی در زمان های سختی پدید می آید.
  • ستارگان بخت ما نحس نیستند،ایراد برخاسته از خودمان است.
  • دخترها فکر می کنن که فقط تو مراسم های رسمی اجازه دارن لباس های زیبا بپوشن، اما من خوشم میاد از خانمی که طرز تفکرش تو این مایه ها باشه که: من می خوام برم به ملاقات یه پسری که دچار فروپاشی روحی و عصبی شده، پسری که تازه بینایی اش هم نقص داره، ولی چرا که نه؟ لباس خوشگله ام رو براش می پوشم!
  • پیدا کردن رفیق خوب سخت است و فراموش کردنش غیر ممکن
  • دقت کردی که زمین بازی بیمارستان ها همیشه خالیه و هیچکس نیست که توشون بازی کنه؟