کتاب آن فرانک (دهه هفتادی ها و جنگ)
سمانه اروجلوی- متولد ۷۹
ما دخترای نسل دهه هفتاد که جنگ رو تجربه نکردیم، خوندن کتابهای مربوط به دوران جنگ، زندگی تو اون دوران رو برامون تداعی میکنه.
کتاب “آن فرانک” یکی از همون کتابهایی هستش که با خوندنش زندگی کردن تو دورانجنگجهانی دوم رو تجربه کردم. زندگی مخفیانه،۲سال به دور از آدم ها زندگی کردن،۲سالی که میتونست بهترین روزهای زندگیت باشه رو فقط و فقط تو یه جای محدود بگذرونی.
صفحه به صفحه کتاب با “آن فرانک” زندگی کردم، باهاش حس های متفاوتی رو تجربه کردم و شاید بشه گفت باهاش بزرگ شدم. ولی چیزی که آن رو تو اون شرایط نگه داشت آرزوهاش بود، هدف هاش بود وهمون ها بهش کمک کرد که هیچ وقت ناامید نشد. درسته که داستانش نیمه تموم موند ولی زندگی کرد.
قهرمان این کتاب فقط آن فرانک نبود، به نظر من همه کسایی بودن که تو اون شرایط تونستن زندگی کنن و از همه مهم تر اون آدمهای فداکاری بودن که به یهودی ها کمک میکردن که زندگی مخفی داشته باشن با اینکه میتونستن مثله خیلیهای دیگه فقط و فقط به فکر خودشون باشن. به جای اینکه موقعیت و جونشون و به خطر بندازن تا یه سری آدم دیگه زندگی کنن.
بخشی از متن کتاب
((برای من ممکن نیست که زندگی ام را بر پایه اغتشاش، مصیبت و مرگ بنا کنم. می بینم که دنیا آرام آرام به سوی سبعیت (معنی: درندگی، درنده خویی، وحشیگری) پیش میرود. صدای طوفانی که نزدیک می شود و روزی ما را هم نابود میکند، میشنوم، درد و رنج میلیون ها انسان را احساس میکنم. با این همه، هنگامی که به آسمان مینگرم، احساس میکنم که همه چی رو به بهبود است، این ستم و ظلم سرانجام پایان میابد، صلح و آرامش دوباره باز میگردد و من ایده آل هایم را برای آن روز حفظ میکنم. شاید روزی بتوانم آنها را تحقق بخشم!))
سمانه اروجلوی