هردو در نهایت می میرند

هردو در نهایت می میرند

هردو در نهایت می میرند ، آدام سیلورا، نویسنده ی جوان اما باتجربه که این روزها در آمریکا ستاره‌ای در حال اوج شناخته می‌شود، در نیویورک متولد شد. قبل از اینکه به نویسندگی روی بیاورد، کتاب‌فروش بود و بعد به شرکت در حال توسعه‌ای پیوست که برای جوان‌ها و نوجوان‌ها به شیوه‌ای نوین و خلاقانه کتاب نقد می‌کرد. پس از آن، شروع به نوشتن کرد و کتاب‌هایش، یکی پس از دیگری، جزئی جدانشدنی از فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز شدند و ده‌ها جایزه ی ریز و درشت را از آنِ این نویسنده ی جوان کردند.

«هر دو درنهایت می‌میرند» داستانی است الهام‌بخش، احساسات‌برانگیز، دلربا و خیره‌کننده که به ما یادآوری می‌کند بدون مرگ، زندگی و بدون غم، عشق و دوستی معنایی ندارد و می‌شود حتی در یک روز هم که شده زندگی و دنیایمان را عوض کنیم.

پنجم سپتامبر، کمی بعد از نیمه‌شب، از قاصد مرگ با متیو تورز و روفوس امتریو تماس گرفته می‌شود تا خبر بدی به آن‌ها داده شود: آن‌ دو قرار است امروز بمیرند. متیو و روفوس با هم کاملاً غریبه‌اند اما به دلایل مختلف و متفاوتی هر دویشان در روز آخر زندگی‌شان به دنبال پیدا کردن دوست جدیدی هستند و این شروعی است برای یک پایان پر از ماجراجویی و هیجان