نظریه شوارتزنگر – قسمت سوم
در دو قسمت پیشین این مقاله، درباره سختی های آرنولد شدن در مسیر هدفش و یادگیری زبان خواندیم.
بد نیست در این قسمت از زبان خودش داستان را بشنویم.
متن زیر سخنرانی معروف او است که به یکی از بی‌نقص‌ترین سخنرانی ها از نظر درستی ادای کلمات شناخته شده.
بدترین چیزی که می توانم باشم، شبیه دیگران بودن است. از آن متنفرم!
آرنولد از سختی های آرنولد شدن می گوید:
«من در روستایی بزرگ شدم که هیچ گونه امکاناتی نداشت.
پدرم مأمور پلیس بود و آرزو داشت که من وارد ارتش شوم، تلاش کنم، ترفیع رتبه بگیرم و در نهایت زندگی شادی داشته باشم.
در گذشته در اتریش کودکان مجبور بودند دنباله رو راه پدران و مادران خود باشند.
اما برخلاف دیگر کودکان بسیار مصمم بودم که از کشور خارج شوم و مسیر دیگری را انتخاب کنم.
یک روز جلد مجله “رِج پارک” را دیدم و روی آن در کنار عکس مردی که روی جلد بود، نوشته شده بود که چگونه او به هرکول زمان خود تبدیل شده است.
من آن مجله را خواندم و پس از آن تصمیمم را گرفتم و مسیر آینده ام را انتخاب کردم.
در گذشته ورزشی به نام بدن سازی وجود نداشت.
به همین دلیل دوستانم همیشه من را مسخره می کردند و به من می گفتند آرنولد این فقط یک رویا است، آن را رها کن!
همچنین پدرم نیز هدف من را دوست نداشت.
پدرم گفت این تصمیم تو باعث شرمساری من است و من را سرکوب کرد.»
آرنولد چگونه از پس آن بر آمد
اما وقتی موفقیت های دنیای بدنسازی آرنولد شوارتزنگر را ارضا کرد، تصمیم گرفت وارد دنیای سینما شود.
ابتدا خیلی ها او را مسخره کردند و دست رد به سینه او زدند.
زمانی که تصمیم گرفت وارد دنیای هالیوود شود، از اتریش به آمریکا سفر کرد.
به گفته خودش با جیب های خالی اما وجودی پر از رویا ماجراجویی اش را آغاز کرد.
ده ها کارگردان و تهیه کننده او را دست کم گرفتند و رد کردند.
حتی یکی از کارگردان های نامی با تمسخر به وی گفته بود اگر نقش یک هیولای غول پیکر را داشتیم حتما به تو زنگ میزنیم.
اما آرنولد تسلیم نشد.
او بلاخره توانست نقشی در فیلم تاریخی کونان بربر بدست آورد که باعث جوایز و افتخارات زیادی برای او شد.
پس از دو سال، کارگردان مطرح دنیای سینما، جیمز کامرون به وی پیشنهاد بازی در فیلم ترمیناتور را داد که در آن آرنولد به خوبی درخشید و موفقیت هایش در دنیای سینما روز به روز بیشتر شد.
| در مدرسه مهارت آموزی یاد می گیرید که توانایی های شما چطور می توانند هم نقطه ضعفتان باشند و هم نقطه قوتتان! |
آرنولد سختی های آرنولد شدن را پشت سر گذاشت
«تا جایی که می توانید آرزوهایتان را مخفی نگه دارید.
شاید فکر کنید اگر آرزوی بزرگی در سر داشته باشید، توسط دیگران مورد تمسخر قرار می گیرید.
اول اینکه مجبور نیستید تا آرزوهای خود را برای همه فریاد بزنید.
شاید به چیزی که در ذهنتان است، دست پیدا نکنید.
پس دلیلی ندارد که آن را برای دیگران بگویید.
بهتر است تا زمانی که در مورد هدف و یک آرزو مطمئن نشده اید، آن را برای کسی بازگو نکنید.
اگر روزی مجبور شدید آرزوهای خود را برای دیگران بگویید، از تمسخر دیگران دلسرد نشوید.
وقتی به مسیر و هدف اطمینان کافی داشته باشید، دلیلی ندارد که تمسخر دیگران روی شما تاثیر بگذارد.
اگر کسی پدر و مادر شما را مسخره کند، مطمئنا به شدت ناراحت می شوید و شاید واکنش تندی نشان دهید.
اما نسبت به پدر و مادر خود دلسرد نمی شوید. زیرا شما عاشق والدین خود هستید.
حرف‌ها و تمسخرهای دیگران نمی‌تواند باعث دلسردی شما از پدر و مادرتان شود.
در مورد آرزوها و هدف ها هم باید به همین صورت باشد.
یعنی عاشق هدف و آرزوهایتان شوید.
در این صورت حتی اگر دیگران شما را مسخره کنند، باز هم به راهتان ادامه می دهید.
آرنولد چگونه انگلیسی یاد گرفت
درباره سختی های آرنولد شدن صحبت کردیم. حال ببینیم او چطور انگلیسی را اینقدر خوب یاد گرفت.
من برای یادگیری انگلیسی تمرین کردم.
تمرین کردم
تمرین کردم
می دونستم که اگر تلاش نکنم کسی به من چیزی یاد نخواهد داد.
باور کنید من یک پیر بچه بودم که رفتم لندن بدون اینکه انگلیسی بدونم
اما انگلیسی رو از همون جا از سر کار شروع کردم .
اما هنوز چیزی زیادی یاد نگرفته بودم
مکالمات روزمره رو شروع کردم
سلام و احوالپرسی کردن
اینکه اگر چیزی رو نیاز دارم باید چه سوالاتی بپرسم
آیا درخواست من برای افراد مختلف باید متفاوت باشه ؟
بله این رو از انگلیسی ها یاد گرفتم
اونا خیلی مبادی آداب بودند.
و مهم تر از همه یاد گرفتم که چطور و با چه جملاتی به نیازهای دیگران جواب بدم.
اما با این حال هنوز لهجه خوبی نداشتم.
همه می دونستن یک اتریشی هستم و من می خواستم هیچ کس تفاوت لهجه و حرف زدن من رو احساس نکنه.
بیشتر تلاش کردم و تمرین کردم.
از تکرار تلفظ ها و گفتن جملات سختی نمی ترسیدم.
حتی اگر دیگران نحوه حرف زدن منو مسخره می کردند، پیش خودم می گفتم حق داره، حتما حرف زدنم خیلی گَنده.
بعد کم کم نحوه کروکی دادن و آدرس پرسیدن رو یاد گرفتم.
حتی دنبال آدرس اداره پست بودم.
از هرکی می پرسیدم نمی فهمید چی می گم
تا بالاخره یک مرد آلمانی با من روبرو شد و گفت: هی پسر لهجه ات افتضاحه، اونقدر کلمه پُست رو بد تلفظ می کنی که هیچ کس متوجه نمی شه.
تازه فهمیدم باید چیکار کنم من باید از همان اول تلفظ ها رو درست یاد می گرفتم.
رفتم دیکشنری آکسفورد خریدم و تلفظ رو با دیکشنری شروع کردم ….
کلام آخر
آرنولد شوارتزنگر هم اکنون یکی از موفق‌ترین ستاره های سینما، ورزش و البته سیاست است.
قرار نبود کسی برای آرنولد فرش قرمز پهن کند. حتی او را مسخره و دلسرد هم می کردند.
اما او هیچ وقت تسلیم نشد. زیرا «هدف» داشت.
پس شاید بتوانیم اینطور بگوییم که:
روش درست یادگیری انگلیسی به شیوه آرنولد تنها یک کلمه است: تمرین!
امیدواریم همیشه آرزوها و علایق خود را جدی بگیرید.
پایان
تهیه کننده: بهناز همتی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.