روی پاهای خودم

روی پاهای خودم؛ «از قطع پاهایم تا یادگیری رقص زندگی»

ایمی پرده  برنده مدال برنز در مسابقات پاراالمپیک ۲۰۱۴ رشته اسنوبرد است. دختری که در نوزده سالگی کم­تر از دو درصد شانس زنده ماندن داشت، پس از تجربه­ی نزدیکی به مرگ، وفایق آمدن بر موانع به ظاهز لاینحل، تبدیل به ورزشگاری حرفه ای و تمام عیار شد. کتاب روی پاهای خودم به ما یاد آوری می کند که زندگی را تمام و کمال زندگی کنیم؛ چرا که توانایی­های ما بسیار فراتر از چیزی است که تصور می کنیم. ایمی در بخشی از کتاب می نویسد:

من این کتاب را ننوشته­ام که همه بگویند وای این دختر را ببین که بر ناتوانی هایش پیروز شده است. من داستانم را با شما به اشتراک می گذارم تا ببینید در زندگی شما چه چیز­هایی امکان پذیر است. تا قلم خود را بردارید و داستان زندگی خود را آن طور که دوست داریدخلق کنید. کلمات این فیلسوف بزرگ چینی همواره آویزه­ی گوش من است. سفر به دور دست ها فقط با یک قدم کوچک آغاز می شود.

جملاتی از متن کتاب روی پاهای خودم:

  • ” هر یک از ما خیلی فراتر از آنچه هم‌اکنون می‌داند، تواناست. “
  • ” یک دختر فقط باید دو چیز باشد: کسی و چیزی که خود خودش می‌خواهد. “
  • ”انسان‌ها را دیدم که بسیار هراسانند، آخر برای چه؟ آن‌ها که چیزی برای از دست دادن ندارند.“
  • ” ما ذهنمان خیلی زودتر از بدنمان خسته می‌شود. “
  • ” زمانی که نوزده ساله هستی، همه‌چیز به‌نظر ممکن می‌رسد. “
  • ” مشکلات می‌توانند یا ما را متوقف کنند یا ما را مجبور کنند که خلاقیت به خرج دهیم. “
  • ” زندگی فقط یک فاصلۀ کوتاه بین زندگی و مرگ نیست، فرصتی است برای تجربه کردن، دیدن و اندیشیدن و این تماماً به ما برمی‌گردد که این فرصت کوتاه را تبدیل کنیم به جملۀ معروف اقبال لاهوری که می‌گوید: «زندگی، در صدف خویش گوهر ساختن است.» یا رکود و بی‌هدفی را ترجیح دهیم. “
  • ” ما همیشه نمی‌توانیم تصمیم بگیریم که از کدام مسیر پایین می‌آییم یا با کدام کوه مواجه می‌شویم، ولی همیشه فرصت مهم‌ترین انتخاب‌ها به ما داده می‌شود و آن این است که یا مقاومت کنیم یا تغییر. این مسئله در اسنوبرد و همین‌طور در زندگی صدق می‌کند. “
  • ” آیا تو هیچ‌وقت موقع ضبط دستپاچه نمی‌شوی؟» جوابی که به من داد به‌قدری برایم جالب بود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. او گفت: «البته که استرس دارم، ولی این استرس هجمه‌ای از انرژی است، می‌توانی آن را به انرژی مثبت یا انرژی منفی تبدیل کنی. اگر در یک صحنۀ احساسی باشم و نیاز باشد که گریه کنم، از این انرژی برای احساساتی شدن استفاده می‌کنم ولی اگر نیاز باشد که بخندم از این انرژی برای خوشحالی استفاده می‌کنم. فقط کافی است که بدانی این انرژی را به کدام سو هدایت کنی.» “

روی پاهای خودم “از قطع پاهایم تا یادگیری رقص زندگی” 
نوشته ی ایمی پردی
ترجمه‌ی فرزانه فیروزکوهی 

 

جملات از متن کتاب، برگرفته از سایت طاقچه