بیشتر مردم آزادی نمی‌خواهند؛ زیرا آزادی مسئولیت می‌آورد و بیشتر آن­ها از مسئولیت وحشت دارند

چگونه یک نوجوان مستقل باشیم  – یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای هر نوجوانی رسیدن به استقلال و خودمختاری است. شما نیز به­ حتم دوست دارید همه­ چیز را کنترل کنید و از امرونهی بزرگ­ترها خسته شده‌اید. فکر می‌کنید آن­قدر بزرگ شده‌اید که زندگی خودتان را کنترل کنید و هیچ­کس اجازه ندارد به ­انجام کاری مجبورتان کند. این احساس در دوره نوجوانی طبیعی است و جزئی از مراحل رشد عقلی و احساسی محسوب می‌شود. اما آنچه ممکن است نادیده بگیرید این واقعیت است که آیا آماده پذیرش کامل تمام مسئولیت‌های زندگی هستید؟ آیا از همه خطرها و مشکل ­هائی که ممکن است در زندگی و اجتماع برایتان پیش بیاید، آگاهی دارید؟ البته که نه.

رسیدن به بلوغ و بزرگ­سالی چیزی نیست که ناگهان اتفاق بیفتد؛ بلکه روندی طولانی است که طی سال‌ها افراد را برای زندگی اجتماعی آماده می‌کند. درواقع کسی از ابتدای تولد مستقل به ­دنیا نمی ­آید. پشتیبانی بیرونی خانواده و بزرگ­ترها ما را برای حمایت درونی­ از خودمان و درنتیجه رشد و استقلال آماده می‌کند. البته باید بدانید که این روند همیشه باموفقیت همراه نیست و عوامل مختلفی ممکن است آن را از مسیر درست منحرف کنند. آنچه این پروسه را موفق می‌کند، این است که شما از ابتدا با استقلال فکری و مسئولیت پذیری مواجه باشید و این موضوع را به ­خوبی درک کنید که مسئول خوب یا بد و موفق یا ناموفق بودن زندگی­تان فقط خود شما هستید. پدرومادر، معلم و افراد دیگر، تنها می‌توانند شما را آماده کنند برای آن مرحله‌ که اختیار زندگی­تان را به ­دست بگیرید و از خودتان مراقبت کنید.

پذیرش مسئولیت

پذیرش مسئولیت هم مرحله‌ای از بلوغ است و هم نشانه‌ای از رسیدن به بلوغ. به­ معنای اینکه تا شروع به پذیرش مسئولیتپذیرش نقش خود نکنید، انتظار نداشته ­باشید که کسی شما را فردی مستقل ببیند. زمانی ­که مسئولیت های محول ­شده از سوی خانواده و مدرسه/دانشگاه را می ­پذیرید و به­ درستی از عهده آن­ها برمی‌آئید، به دیگران نشان می‌دهید که آماده‌ شده‌اید وظایف جدی‌تر را انجام دهید.

وظایف کوچک و بزرگی که در محیط خانه و مدرسه/دانشگاه برعهده شماست، فرصتی است برای تمرین استقلال شخصیتی و آزادی روحی. شما در نقش فرزند، دوست، دانش­ آموز، وظایف و مسئولیت‌هائی برعهده دارید که پذیرش آن­ها یا شانه خالی کردن از آن­ها، آینده شما را شکل می‌دهد.

طبق آنچه گفته ­شد نخستین مرحله برای رسیدن به استقلال فکری، پذیرش مسئولیت است. این به چه معناست؟ اگر شما نوجوانی هستید که دوست دارید مستقل باشید، باید از کجا شروع کنید؟ برخی از نوجوانان فکر می‌کنند مخالفت با هر سخن یا کار مورد انتظار بزرگ­ترها به­ معنای استقلال و آزادی است. البته که شما از آن دسته نیستید.

این افراد فکر می‌کنند اگر از وظایفی که خانواده و مدرسه/دانشگاه برعهده آن­ها گذاشته ­است، شانه خالی کنند، لابد خیلی مستقل و توانا هستند. ایشان نمی‌دانند که با این طرز فکر خود را در موقعیت ضعف قرار می‌دهند و مراحل رشد و تکامل فردی و اجتماعی خود را با مشکل و انحراف مواجه می‌کنند؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است. انسان در همه مراحل زندگی خود با افراد دیگری هم­ پیوند است و در قبال آن­ها مسئولیت‌هائی دارد. اگر شما از دوره کودکی و نوجوانی پذیرش مسئولیت را یاد نگیرید، در آینده نیز نمی‌توانید نقش خود را به ­درستی ایفا کنید. خانواده و دوستان شما نیز نمی‌توانند برای همیشه از شما پشتیبانی کنند. چون در نوجوانی مسئولیت‌پذیری را تمرین نکرده‌اید، درآینده با مشکلات زیادی روبه ­رو خواهیدشد.

نکته دیگری که باید همیشه به ­یاد داشته ­باشید این است که در آینده افراد زیادی وارد زندگی شما می‌شوند. این هم جزوی از مسئولیت شماست که با هر فرد چطور رفتار کنید.

تا به اینجا بیشتر درباره آنچه مسئول آن هستید صحبت کردیم، حال بگذارید درباره آنچه مسئول نیستید نیز کمی صحبت کنیم. شما مسئول انتخاب‌های دیگران نیستید؛ بنابراین هرگز نباید برای رفتار دیگران یا انتخاب‌هائی که آن­ها مستقل از شما انجام می‌دهند، خودتان را سرزنش کنید. این شرط مهمی برای رسیدن به استقلال فکری و روحی است. تلاش شما همیشه باید بر این موضوع متمرکز باشد که بهترین و مفیدترین تصمیم را بگیرید. کارهای دیگران به­خودشان بستگی دارد و اگر به ­دلیل تصمیمی شخصی شکست خوردند، شما خود را مقصر ندانید. هرچند هم‌دردی با دیگران جزئی از خصلت‌های انسانی است؛ اما نباید انرژی شما را بگیرد.

قرار نیست خود را به ­جای فرد خاطی بنشانید و مسئولیت او را برعهده بگیری؛ زیرا دراین­ صورت نه ­تنها به او لطف نمی‌کنید، بلکه صدمه می‌زنید. به ­دلیل اینکه او نیز به ­اندازه شما وظایف و مسئولیت‌هائی دارد که باید عواقب آن­ها را بپذیرد. شما با پذیرش مسئولیت آن فرد، درواقع نقش قربانی و ضعیف را به او می‌دهید. این شخن به­ معنای کمک­ نکردن به دیگران نیست؛ تنها تأکید بر این موضوع است که نباید بار مسئولیت و سرزنش دیگری بر دوش شما باشد.

بار دیگر تأکید می‌کنیم که استقلال و آزادی شخصیت شما، به میزان مسئولیت‌پذیر بودنتان بستگی دارد. هرچه مسئولیت‌پذیر باشید، به همان میزان اول به­ خود، سپس به دیگران ثابت می‌کنید که آماده اداره زندگی خود هستید. بگذارید بگوئیم که هیچ ­چیز لذت ­بخشتر از این نیست که آدمی خود ارباب سرنوشت خودش باشد.

چالش

  1. آیا پیش آمده که درباره موضوعی در خانه یا مدرسه/دانشگاه خودرأی باشید و حرف دیگران را قبول نکنید؟
  2. در نظر شما چگونه می‌‌توان با قبول مسئولیت به استقلال فردی رسید؟
  3. آیا پدرومادر، نظر شما را درباره موضوع­های مختلف می‌پرسند؟ شما چقدر علاقه دارید در موارد مختلف نظر دهید؟