یکی از ما دروغ می گوید

یکی از ما دروغ می‌ گوید

انتشار با اجازه‌ى رسمى از نویسنده و ناشر چهار نوجوان… برانوین نیت ادی کوپر یک اتاق تنبیه… و زندگی‌ها برای همیشه تغییر می‌کنند. برکفست کلاب، میزبان دروغگوهای کوچولو و زیباست. یکی از ما دروغ می‌گوید پنج غریبه برای تنبیه وارد اتاقی می‌شوند… و تنها چهار نفر زنده از آن بیرون می‌آیند. هر کدام مظنون هستند و چیزی برای پنهان کردن دارند. سایمون به دلیل حملۀ آلرژی مرده است… درست است؟ براساس تحقیقات مرگ او حادثه نبوده است. این باعث می‌شود هر چهار نفرشان در قتل او مورد سوظن قرار بگیرند. هر شخص رازی دارد. درست است؟ مهم این است که تا کجا می‌خواهی رازهایت را حفظ کنی…

بخشی از کتاب یکی از ما دروغ می گوید

  • مادربزرگم، از پنج سال پیش که از می‌سی‌سی‌پی به اینجا آمدیم، با ما زندگی می‌کند. برایم عجیب بود که چرا با ما به اینجا آمده. پدربزرگم چند سال قبل مرده بود، ولی مادربزرگ دوست‌های زیادی داشت و همیشه سرش با کلوپ‌هایی که می‌رفت گرم بود. اما کمی بعد از زندگی در اینجا، دلیل آمدنش را فهمیدم. مخارج روزانه‌مان در اینجا تقریبا سه برابر مخارجمان در می‌سی‌سی‌پی‌ست. و بدون پول مادربزرگ از پسشان بر نمی‌آییم.
  • برایش پیام‌های زیادی فرستاده‌ام. نه تنها به آن‌ها پاسخی نداده، بلکه خودش را برای خواندن آن‌ها خسته هم نکرده. وانمود می‌کند که اصلا وجود ندارم. طوری که خودم هم باور کرده‌ام. من چه کسی هستم؟

 

انتخاب با مشاوره تیم خوب نشر کوله پشتی