مهم ترین ویژگی های افراد خودشکوفا (از نظر مازلو):
- درک بهتر واقعیت و برقراری رابطه آسان تر با آن
- پذیرش خود، دیگران و طبیعت
- خودانگیختگی و خودجوشی
- مسأله مداری
- کناره گیری (نیاز به خلوت و تنهایی)
- استقلال از فرهنگ و محیط
- تقدیر و تحسین همیشگی
- تجربه عرفانی یا احساس عمیق
- حس همدردی نسبت به نوع بشر
- روابط صمیمی و نزدیک بین فردی
- ساختار منشی دموکراتیک و مردمگرا
- تشخیص بین وسایل و اهداف
- احساس شوخ طبعی فلسفی و غیرخصمانه
- خلاقیّت و آفرینندگی
تعدادی از این ویژگی ها، از جمله مسأله مداری، تازگی تقدیر و تحسین، تجربه عرفانی و تشخیص بین هدف و وسیله را مورد بحث قرار خواهیم داد تا در روشن شدن تصور مزلو از افراد خودشکوفا به شما کمک نمایند.
مسأله مداری و خودشکوفا
افراد خودشکوفایی، معمولاً درباره مسائل مهمی که آن ها علاقه مند حل آن هستند، صحبت می کنند. این مسائل،مسائل خارج از خودشان می باشند و حاکی از چیزی شبیه رسالت و مأموریت در زندگی هستند که آن ها احساس می کنند ناگزیر به پایان رساندن آن می باشند. بیش تر مأموریت هایی که آن ها توصیف می کنند، چیزهایی نیستند که آن ها خواسته باشند انجامش دهند، بلکه چیزهایی هستند که آن ها احساس می کنند موظّف به انجام دادن آن میباشند. همچنین این تکالیف خودمدارانه نیستند، بلکه معمولاً مرتبط به مسائلی هستند که به خیر بشریت مربوط میشوند.
یک جنبه مسأله مداری هم از طریق این واقعیت نشان داده می شود که افراد خودشکوفا معمولاً خود را نسبت به آنچه انجام دادند، تعریف می کنند. کارشان بخشی از هویتشان می شود. در نتیجه، کارهایشان غالبا مستقل از پاداش های بیرونی است که آن ها دریافت می کنند. برای نمونه افراد خودشکوفا ممکن است درس دادن به بچه های درجه چهار را بر به دست آوردن یک شغل با حقوق بالا ترجیح دهند؛ صرفا به این دلیل که درس دادن بخشی از احساس مسؤولیت و هویّت آن ها می باشد.
استمرار تازگی تقدیر و تحسین
افراد خودشکوفا این توانایی را دارند که بارها وقایع و رویدادها را تجربه کنند. آن ها تجربه های اساسی زندگی را دوست دارند و از زیبایی شان خسته نمی شوند. برای نمونه، آن ها به یک گل قاصدک زیبا در روز بهاری با طراوت نگاه می کنند. کشفشان از زیبایی در اشیای ساده در دل بستگی آن به دنیا، غالبا ساده و بی آلایش و بچگانه است.
تجربه عرفانی یا احساس عمیق
افراد خودشکوفا گاهی دارای تجربیاتی می شوند که بهترین توصیف آن، عرفان یا عمیق شدن در طبیعت است که در اصطلاح به آن «تجربه های اوج» می گویند. بیش تر افراد دارای تجربه های اوج هستند، اما افراد خودشکوفا آن را بیش تر اوقات با خود دارند.
تشخیص بین وسایل و اهداف
افراد خودشکوفا علاقه مند به اهدافی هستند که با آن سر و کار دارند، اما در بسیاری از موارد، راهی که در اهداف دنبال می شود، خود یک هدف می شود. افراد خودشکوفا، هم از خود عمل و هم از محصول عمل، راضی و خشنود هستند.
منبع: ابراهام مزلو و خودشکوفایی،
نویسنده: ال.پتری، هربرت؛
مترجم: مطهری طشی، جمشید؛