این حق طبیعی شماست که کیفیت، چگونگی و میزان شادیتان را در اختیار بگیرید و عملکردی متناسب با آن داشته باشید. میتوانید در زندگیتان عادتهای دراز مدت ایجاد کنید؛ عادتهایی که زندگی و روزهایی رضایتبخشتر، کاملتر و شادتر را برایتان به ارمغان آورند.
آیا نوجوانان و بزرگسالان نیازشان به شادی و سلامت مشابه هم نیست؟ بهطور اساسی، بله. در برخی موارد سلامت و شادمانی نوجوانان و بزرگسالان یکی است، اما در نیازهای نوجوانان و بزرگسالان برای سلامتی و شادی ممکن است تفاوتهایی وجود داشته باشد. بیایید شادی را حالتی وسوسهکننده در نظر بگیریم که همه مشتاق داشتن آن هستند. شادبودن به چه معناست؟ در کتاب هنر شادزیستن، دالای لاما معتقد است که شادی بیشتر یک حالت ذهنی است تا اینکه نتیجه رخدادهای بیرونی باشد. این ایده معقولتر بهنظر میرسد، ولی نوجوانان که برخی رویدادهای دنیای بیرون را برای اولینبار تجربه میکنند، شدیدتر تحتتأثیر عوامل خارجی قرار میگیرند. نمیخواهیم بگوییم نوجوانان نمیتوانند درک کنند که شادی حالتی ذهنی است، بلکه میخواهیم بگوییم نوجوانان هنوز تجربه روبهروشدن با این مسئله را دارا نیستند و آن نواحی از مغز که مسئول پردازش و تولید ایدههای انتزاعی هستند، هنوز در حال شکلگیریاند.
دالای لاما همچنین میگوید که همۀ انسانها تمایل ذاتی به شادی و غلبه بر رنجها دارند و تمامی انسانها حق دارند بهدنبال شادی باشند و بخواهند شاد باشند. تجربه به من آموخته است همۀ نوجوانانی که با آنها کار کردهام تمایل دارند شاد باشند و میتوانند به شادی دست یابند. انتظارات بزرگسالان و تغییرات فیزیک و روانی ناشی از بلوغ دلیل تغییر نگرش نوجوانان نسبت به روابط و برخوردهای اجتماعی در این دوران مهیج و پرچالش است. چالش و هیجان این دورۀ زندگی اغلب با احساسات شدید همراه است. این شدت با تغییرات سریع خلقوخو، تصمیمگیری و پاسخ به شرایط مختلف همراه است. داشتن عاطفۀ شدید فرصتی برای ارتباط برقرارکردن و درک متقابل و انگیزش بهمنظور انجام فعالیتهای مختلف است.
با این تعاریف، یک نوجوان شاد چه نوجوانی است؟ میتوان شادی را اینطور تعریف کرد که از یک روز تا روز دیگر چه حسوحالی دارید. یک تعریف دیگر از شادی این است که چقدر از داشتهها و نداشتههایمان راضی هستیم و از پیشامدهای آتی احساس رضایت میکنیم. شادی حالتی ذهنی است، ولی اینکه چطور به رخدادهای خارجی پاسخ میدهیم نیز در تعریف شادی نقش دارد. نوجوانانی که با آنها کار کردهام همگی میگویند شادبودن برایشان بسیار مهم است که اینجا برخی از عقاید و افکارشان را به اشتراک میگذارم.
«وقتی خوشحالم حس خوبی دارم. نگران چیزی نیستم، حتی اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد زیاد به آن فکر نمیکنم.»
«خوشحالبودن برای من به معنای داشتن احساس امنیت است و اینکه دوست دارم به من اهمیت داده شود، همچنین آماده خندیدن و خوشحالیام.»
«بعضیوقتها بااینکه از درون شادم، اما باز دوستانم میپرسند چیزی شده؟ حدس میزنم وقتی خوشحالم لبخند نمیزنم. به نظرم احساس درونی و بیرونی ام با هم هماهنگ نیستند.»
بهنظرم خوشحالی یعنی از درون و بیرون شاد باشیم؛ مثلاً وقتی بیماریم خوشحالبودن کار آسانی نیست حتی اگر بدانیم در حال بهبود و بهترشدن هستیم. همچنین خوشحالی متأثر از سلامت عمومی ماست، اما منظور این نیست که احساسات، واکنشهای آنی و قدرتعمل حال حاضر ما صرفاً ناشی از سلامتی جسمانی است. سلامتی نهفقط در سی سال آینده، بلکه در زمان حال نیز بر خوشحالی و شادبودن ما تأثیر دارد.
سلامتی
سلامتی چیست؟ سلامتی به معنای بیمارنبودن نیست، بلکه داشتن تعادل ذهنی، جسمی و روانی است. ذهن، جسم و روح ما میخواهند یکپارچه باشند و ما دو انتخاب پیشِرو داریم. میتوانیم از این نیاز درونی حمایت کنیم یا سد راهش شویم. جسم ما بهراستی شگفتانگیز است. اگر چند لحظه هیچ حرکتی نکنید و با تمرکز درمورد عملکرد بدنمان فکر کنیم، ذهنمان دچار وحشت میشود. هر ثانیه، میلیونها سلول میمیرند و با سلولهای دیگر جایگزین میشوند؛ بنابراین میتوان گفت ما هر لحظه انسان تازهای هستیم.
این واقعیت علمی فرصتی بینظیر برای حفظ و بهبود وضعیت سلامتی ماست. سلامتی مجموعهای از عوامل متعدد است. اگر فقط روی سلامت بدن یا فقط بر سلامت روحی تمرکز کنیم رسیدن به سلامت کامل دشوار خواهد شد. هر دو این موارد حائز اهمیت هستند و اگر یکی نباشد سلامتی عمومی به دست نمیآید. مطمئناً افرادی را میشناسیم که عالی بهنظر میرسند و بدنهای سالمی دارند، اما ازنظر عاطفی یا روحی سالم نیستند. اگر مثالی از آنها در زندگی شخصیمان پیدا نکردیم، میتوانیم ورزشکاران حرفهای را مثال بزنیم که میتوانند کارهای حیرتانگیز جسمانی انجام دهند یا هنرمندانی که کارهای نمایشی و سرگرمکننده انجام میدهند. آنها بهنظر سلامت میرسند اما در کنار اینها دست به کارهای عجیبی میزنند که باعث صدمهرساندن به سلامتیشان میشود که همۀ اینها نتیجه نادیدهگرفتن سایر نیازهایی است که برای سلامتی لازم هستند.
هزاران سال است که بشر میداند جسم و روح آدمی باهم پیوند دارند و درارتباطند. درواقع، بسیاری از روشهای درمانی این واقعیت را پذیرفتهاند و از این نظریه حمایت میکنند. اگر درمورد ارتباط جسم و ذهن تردید دارید، چشمهایتان را ببندید، چند نفس عمیق بکشید و درمورد کسی که شما را عصبانی و ناراحت کرده است فکر کنید. به واکنش بدنتان توجه داشته باشید، دوباره چشمانتان را ببندید و به کسی که خوشحالتان میکند و بهنظرتان دوستداشتنی است بیندیشید. به واکنش جسمیتان توجه کنید. پاسخ بدنتان به این دو نفر متفاوت است.
در مورد اول، ممکن است احساس تشویش کنید و دلتان بخواهد بلند شوید و شروع به حرکت کنید. در مورد دوم، ممکن است در ناحیه عضلات و قلبتان احساس سبکی کنید، هیجانزده شوید و دلتان بخواهد دوباره این احساس را تجربه کنید. این واقعیت که ذهن و بدن ارتباط تنگاتنگ دارند، اصل مهمی در درمان جسم و روح است و این پیوند درمانگر و نیروبخش است.
باز به این سؤال برمیگردیم که نوجوان شاد و سالم به چه معناست؟
همانطور که میدانیم، دورۀ نوجوانی دورۀ رشد و تغییرات سریع است. کافی است به تغییرات سیزده تا هجدهسالگی فکر کنید. بهنظرم کسب دانش، مخصوصاً به شکل خودآموز، بسیار راهگشا و انرژیبخش است. نوجوانان میتوانند مسئولیت کسب و حفظ سلامتی و شادمانی را خودشان به عهده بگیرند و بزرگسالان نیز میتوانند حمایتشان کنند و این اولین و مهمترین گام است.
در فصلهای بعد، اشکال مختلفی از شادی و سلامتی نوجوانان را همراه با ذکر تجربههای واقعیشان ذکر خواهم کرد و تجربه سالهایی را که میکوشیدم نشان دهم چطور شادی و سلامتی به هم وابستهاند و بر هم اثر میگذارند بیان خواهم کرد.
نیاز نیست در تمام سیستمهای درمانی و پزشکی و سلامتی تخصص داشته باشید ولی از شما دعوت میکنم با ذهن و قلبی باز روشهای حفظ سلامتی و شادی را کشف کنید. درنهایت، حق انتخاب با شماست که کدامیک را به کار ببرید، کدامیک را نادیده بگیرید و کدام را تغییر دهید تا با نیازهایتان مطابقت پیدا کند.
به قول بروس لی: «چیزی را که مفید است بپذیرید، چیزی را که بیفایده است رد کنید و چیزی را که مناسبتان است ارتقا دهید.»