بر اساس اصل پارتو، ۸۰ درصد از دستاوردهای ما در زندگی حاصل ۲۰ درصد از فعالیتهای ما هستند. به این معنا که هر چه سهم فعالیتهای اثربخش و هدفمند در اقدامات روزمره ما افزایش یابد، میزان ارزشمندی دستاوردهای ما هم بیشتر خواهد شد؛ اما برای انتخاب فعالیتهای اثربخش، توجه به قانون بازده نزولی و به کار بستن آن در برنامهریزی روزانه میتواند مفید و مؤثر باشد.
قانون بازده نزولی که ابتدا در خصوص مسائل اقتصادی مطرح شد، بیان میکند که با افزایش یکی از ورودیهای فرایند با ثابت نگهداشتن سایر ورودیها، الزاماً خروجی افزایش پیدا نخواهد کرد. ضمناً افزایش هر کدام از ورودیها به میزانی مشخص در مقاطع مختلف افزایش ثابتی را در خروجی به وجود نخواهد آورد و تغییرات خروجی بسته به مقاطع مختلف زمانی ممکن است مقادیر متغیری داشته باشد.
قانون بازده نزولی و گرفتن نمره
اگر بخواهیم نمونه هایی از این قانون را در زندگی روزمره خودمان ببینیم، میتوانیم به تلاشهایی که برای گرفتن نمره خوب در امتحانات پایانترم میکردیم، فکر کنیم. وقتی میخواستیم صرفاً حداقل نمره قبولی را کسب کنیم، با چند ساعت مطالعه میتوانستیم به این هدف برسیم اما هر چقدر که به حداکثر نمره نزدیک میشدیم، میزان ساعاتی که قبل از امتحان باید برای مطالعه صرف میشد بهصورت نمایی افزایش مییافت؛ یعنی همان چند ساعتی که برای گرفتن نمره قبولی صرف میشد شاید در نمرات بالا صرفاً یک نمره بالاتر را برای ما به ارمغان میآورد.
در واقع با افزایش میزان ورودیها انگار بهمرور بازدهی فرایند رو به کاهش میگذارد. ما با هر قاشق بستنی که میخوریم، میزان لذت دریافتیمان از خوردن قاشق بعدی کاهش مییابد. بهطوریکه اولین قاشق بیشترین لذت را به همراه دارد و آخرین قاشق کمترین لذت را.
این اتفاق برای افراد کمالگرا بیشتر رخ میدهد. کسانی که پیوسته در حال تلاش برای رسیدن به حد کمال هستند اما وقتی تلاششان از حدی بیشتر میشود نهتنها تغییر چندانی در خروجی مشاهده نمیکنند بلکه امکان دارد نتیجه کار بدتر هم بشود.
تأثیر میزان استرس در افراد هم چنین روندی را طی میکند. به این معنا که وجود استرس تا حدی اثر مثبت قابل توجهی در زندگی افراد دارد و باعث افزایش خروجیهای مفید و مثبت آنان میشود اما همین استرس اگر از حدی بالاتر برود نهتنها آن تأثیر مثبت از بین خواهد رفت بلکه باعث خواهد شد که افراد به مشکلات جسمی و روحی مختلفی دچار شوند.
یافتن نقطه بهینه
قانون بازده نزولی را در زمینههای مختلف دیگری هم میتوان به کار بست. از فعالیتهای ورزشی گرفته تا فعالیتهای اقتصادی و توسعه فردی. با توجه به این قانون و اصل پارتو آنچه در رشد و توسعه فردی ما میتواند بسیار مؤثر واقع شود، یافتن نقطه بهینه میزان هر یک از ورودیها و مصرف منابع به شکلی کارا و اثربخش در زندگی است. اینکه چقدر از منابعمان را به فعالیتها و اهداف مختلف اختصاص دهیم تا با دستیابی به نقطه بهینه، بیشترین خروجی را کسب کنیم.
به نظر میرسد هر کسی در زندگی با توجه به اهدافی که دارد و همچنین میزان منابع و ویژگیهای فردی و بازخوردهای مختلفی که دریافت میکند، میتواند در زمینههای مختلف آن نقطه بهینه مصرف منابع را یافته و از این طریق حداکثر خروجی مفید را به دست آورد.