داﺳﺘﺎن و تفکر انتقادی
داﺳﺘﺎن و تفکر انتقادی – ﻣﺪتﻫﺎ اﺳﺖ ﻛﻪ داﺳﺘﺎن، ﻣﺤﺮﻛﻲ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺮای ﺑﺤﺚ، ﺑﺮرﺳﻲ و ﻣﺸﻜﻞ ﮔﺸﺎﻳﻲ در ﻣﺪارس ﺗﻠﻘﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ. داﺳﺘﺎن، ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﺳﺮآﻏﺎز ﺑﺮای ﺗﺸﻮﻳﻖ نوجوان ﺑﻪ ﺗﻌﻤﻖ و وﺳـﻴﻠﻪ ای ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﺮای ﭘﺮورش ﺗﻔﻜﺮ، داﻧﺶ، و ﻣﻬﺎرت ﻫﺎی زﺑﺎﻧﻲ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲ ﻛﻨـﺪ. ﺑـﺴﻴﺎری ﺑـﺮ اﻳـﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ «داﺳﺘﺎن ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻗﺪرت ﻣﻨﺪی ﺑﺮای ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲ و اﻧﺘﻘﺎل اﻃﻼﻋﺎت و ﻧﻴـﺰ اﻳﺠـﺎد ﻣﻌﻨﺎ در زﻧﺪﮔﻲ و ﻣﺤﻴﻂ» دارد و داﺳﺘﺎن ﺳﺮاﻳﻲ ﺑﻪ داﻧﺶ آﻣـﻮزان اﻧﮕﻴـﺰه ﻣـﻲدﻫـﺪ ﺗـﺎ ﺑـﻪ روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻨﺪ و در ﻛﺸﻒ ﮔﺮه ﻫـﺎی ﻣـﺒﻬﻢ داﺳـﺘﺎن ﺳـﻬﻴﻢ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﻲ ﻛﻪ روی داﻧﺶ آﻣﻮزان داﺳﺘﺎن ﺧﻮان اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻧـﺸﺎن ﻣـﻲ دﻫـﺪ اﻳـﻦ اﻓﺮاد ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎﻳﻲ از داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرت را دارﻧﺪ ﻛﻪ دﻳﮕﺮ داﻧﺶ آﻣﻮزان، آنﻫﺎ را ﻧﺪارﻧﺪ. ﺑﺮﺧـﻲ ﻣﻬﺎرتﻫﺎ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
- ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎ، اﻫﺪاف، و ﺳﺒﻚﻫﺎی ادﺑﻲ (از ﺟﻤﻠﻪ داﻧﺶ ﻓﺮازﺑﺎﻧﻲ)؛
- ﻣﻬﺎرتﻫﺎ و ﺗﺪاﺑﻴﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ داﻧﺶ ادﺑﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻬﺎرت ﻫﺎﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﭘﺮﺳـﺶ، زﻳـﺮ ﺳﺆال ﺑﺮدن و ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ درﺑﺎرهی ﻣﺘﻮن داﺳﺘﺎﻧﻲ را در ﺑﺮﮔﻴﺮد؛
- ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻛﺎرﮔﻴﺮی ﻣﻬﺎرت ﻫﺎی ﺧﻮد در زﻣﻴﻨﻪی ﻛﺎوش داﺳﺘﺎﻧﻲ و اﻧﺘﻘﺎل آن ﻫﺎ ﺑﻪ دﻳﮕﺮ زﻣﻴﻨﻪﻫﺎ.
از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﻛﻮدﻛﺎن ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎی ﻋﻴﻨﻲ زﻳﺎدی دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ آنﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺗﺎزه ای را در ذﻫﻦ ﺧﻮد ﭘﺮدازش ﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ را ﻛﻪ از ﻗﺒﻞ در ذﻫﻦ آنﻫﺎ ﺑﻮده، ﺗﺮﻣﻴﻢ ﻛﻨﻨﺪ. ﻛﺘﺎبﻫﺎ اﻋﻢ از داﺳﺘﺎن ﻳﺎ ﻏﻴﺮ داﺳﺘﺎن ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻬﻤﻲ ﺑﺮای ﺗﻌﻤﻴﻢ ﻳﺎ ﺗﺼﺤﻴﺢ ﺗﺼﻮرات ذﻫﻨﻲ نوجوانان ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲروﻧﺪ.
ﺑﻪ ﻋﻼوه، داﺳﺘﺎنﻫﺎ در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻣﻬﺎرتﻫﺎی زﻳﺮ ﻧﻘﺶ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮی دارﻧﺪ:
- ارﺗﻘﺎی ﻣﻬﺎرتﻫﺎی نوجوانان در ﺷﻴﻮهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻔﻜّﺮ؛
- ﮔﺴﺘﺮش ﻗﺪرت اﺳﺘﺪﻻل ﻣﻨﻄﻘﻲ؛
- ﺑﻪﻛﺎرﮔﻴﺮی ﻣﻬﺎرتﻫﺎی تفکر انتقادی؛
- ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ آﻣﻴﺰ
اﻣﺎ ﺷﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح ﺷﻮد ﻛﻪ داﺳﺘﺎن ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺑﻪ ﭼﻪ دﻟﻴـﻞ ﺑـﻪ ﺷـﻜﻞ ﮔﻴـﺮی ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻬﺎرت ﻫﺎﻳﻲ (ﺑﻪوﻳﮋه ﻣﻬﺎرت ﻫﺎی ﺗﻔﻜﺮ اﻧﺘﻘﺎدی ) ﻛﻤﻚ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ؟
«داﺳﺘﺎنﻫﺎ ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻨﻜـﻪ در زﻣﻴﻨﻪی ﻋـﺎﻃﻔﻲ ﻧﻴﺮوﻣﻨـﺪ ﻫـﺴﺘﻨﺪ، ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﺑﺎﻟﻘﻮه ای را ﻧﻴﺰ ﺑﺮای ﭘﺮدازش ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. داﺳﺘﺎن ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ در ﻋﻤﻞ ﺑﺮای نوجوانان ﭘﻴﭽﻴﺪه ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻓﻜﺮی ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭼﻮن ﻋﻨﺎﺻﺮ، ﻣﻮﺿﻮع ﻫـﺎ و رواﺑﻂ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در روﻧﺪ ﺧﺎص روﻳﺪادﻫﺎ آﺷﻜﺎر ﻣـﻲ ﺷـﻮﻧﺪ. درﻳﺎﻓـﺖ و درک داﺳـﺘﺎن ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻮﺿﻌﻲ ﻣﻜﺮر و ﺗﻼش ﺑﺮای ﻓﻬﻤﻴﺪن اﺳﺖ. داﺳـﺘﺎن، ﺑـﺮای ﻛـﻮدک در ﺣﻜﻢ ﺑﺨﺸﻲ از واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﺮ آن ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮد و ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺮای ﻫﻤﻴﻦ اﺳـﺖ ﻛـﻪ درﻳﺎﻓﺖ ﺻﺤﻴﺢ داﺳﺘﺎن و ﺷﻨﻴﺪن دوﺑﺎره آن اﻫﻤﻴﺖ دارد.»
به ﻋﺒﺎرﺗﻲ؛ ﻧﻴﺮوی داﺳﺘﺎن در اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ دﻧﻴﺎﻳﻲ اﺣﺘﻤﺎﻟﻲ را ﺑﻪ ﻋﻨـﻮان ﻣﻮﺿﻮع ﻛﺎو ش ﻓﻜﺮی ﻛﻮدک ﺑﻴﺎﻓﺮﻳﻨﺪ. ورای ﻫﺮ داﺳﺘﺎن ﺑﺰرﮔﻲ ﻣﻔﻬﻮم اﺳﺘﻌﺎری ﻋﻤﻴﻖﺗﺮی ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ.
ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ نوجوانان در ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ داﺳﺘﺎن ﻣﻲآﻣﻮزﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻻﻳﻪﻫﺎی ﭘﻨﻬﺎن داﺳﺘﺎن را ﻛﺸﻒ و ﻣﻬﺎرت ﺗﻔﺴﻴﺮ و اﺳﺘﻨﺒﺎط را ﻛﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﺎرتﻫﺎی اﺻﻠﻲ ﺗﻔﻜّﺮ اﻧﺘﻘﺎدی اﺳﺖ، در ﺧﻮد ﭘﺮورش دﻫﻨﺪ.
ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺤﺘﻮا، ﭘﻴﻜﺮه ﻳﺎ رواﻳﺖ داﺳﺘﺎن ﻧﻴﺰ ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ذﻫﻨﻲ ﻛﻮدک اﻳﺠﺎد ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻣﺎﻳﺮز ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ آﻧﭽﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی تفکر انتقادی در اﻓﺮاد ﻣﻲﺷﻮد، ﻓﺮاﻳﻨﺪ اﺻﻼح ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻓﻜﺮی ﭘﻴﺸﻴﻦ و اﻳﺠﺎد ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﻛﻪ آﻣﻮزش تفکر انتقادی را ﺷﺎﻣﻞ «اﻳﺠﺎد ﻋﻤﺪی ﻳﻚ ﺟﻮ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل» ﻣﻲداﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﮔﺮدان ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی ﻓﻜﺮی ﺧﻮد را ﺗﻌﻮﻳﺾ و اﺻﻼح ﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ دوﺑﺎره ﺑﺴﺎزﻧﺪ؛ و اﻳﻦ اﺗﻔﺎﻗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً در ﻫﺮ داﺳﺘﺎﻧﻲ ﺗﻜﺮار ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻲ در ﻫﺮ داﺳﺘﺎﻧﻲ ﺑﻪ دﻟﻴﻠﻲ اﺗﻔﺎﻗﻲ روی ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ روال ﻋﺎدی زﻧﺪﮔﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎی داﺳﺘﺎن را ﺑﺮ ﻫﻢ ﻣﻲزﻧﺪ و آﻧﻬﺎ ﺗﻼش ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﭘﺲ از ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ وﻗﺎﻳﻊ، زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻋﺎدی ﺑﺮﮔﺮداﻧﻨﺪ. در واﻗﻊ اﺧﺘﻼف ﺳﻄﺢ و وﺿﻌﻴﺖ ﻧﺎﻣﺘﻌﺎدﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺮهﻫﺎی داﺳﺘﺎن را ﻣﻲﺳﺎزد، ﺑﻪ داﺳﺘﺎن ﺷﻜﻞ ﻣﻲدﻫﺪ و ﻛﻮدک ﻫﺮ ﺑﺎر ﻛﻪ داﺳﺘﺎﻧﻲ را ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪ، ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ اﻳﻦ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
ﻫﺮ اﻓﺴﺎﻧﻪ [ﻳﺎ داﺳﺘﺎن] در آﻏﺎز ﺧﻮد، ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﺎدل اﺳﺖ. ﺳﭙﺲ در ﻧﺘﻴﺠﻪی رﺧﺪادی ﻛﻪ ﺷﻜﻨﻨﺪهی وﺿﻌﻴﺖ ﻋﻴﻨﻲ ﭘﻴﺸﻴﻦ و ﻳﺎ وﺿﻌﻴﺖ رواﻧﻲ ﻗﻬﺮﻣﺎن داﺳﺘﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل آﻏﺎز ﻣﻲﺷﻮد. در ﭼﻨﻴﻦ وﺿﻌﻴﺘﻲ ﻗﻬﺮﻣﺎن دﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﺗﻼشﻫﺎ ﻣﻲزﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﺎدل – اﻣﺎ ﺗﻌﺎدﻟﻲ ﺗﺎزه- ﺑﺮﻗﺮار ﺷﻮد. ﻃﺒﻴﻌﺘﺎً ﺷﻨﻮﻧﺪه ﻳﺎ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻧﻴﺰ در ذﻫﻦ ﺧﻮد ﻣﺴﻴﺮی ﻣﺸﺎﺑﻪ را ﻃﻲ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ.
ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای نوجوانان ﺑﺎ ﻧﻮﻋﻲ ﻫﻤﺰاد ﭘﻨﺪاری ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ، ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻔﻬﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻲ ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻏﻴﺮ آﻣﻮزﺷﻲ اﺳﺖ.
ﻫﺮﻗﺪر ﺳﻦ ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧـﺪﮔﺎن ﭘـﺎﻳﻴﻦ ﺗـﺮ ﺑﺎﺷـﺪ، درک و ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﻳﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎی ﻧﻈﺮی و اﻧﺘﺰاﻋﻲ، دﺷﻮارﺗﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﻃﺒـﻖ ﻧﻈﺮ ﻛﻴﻦ، داﻧﺶآﻣﻮزان ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﺳﺘﺪﻻل را ﺑﺎ زﻧﺪﮔﻲ روزﻣـﺮه ﺧـﻮد ﻋﺠـﻴﻦ ﻛﻨﻨـﺪ. ﺑـﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﻛﻴﻦ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺎی ﻛﺎرﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑـﻪ ادﺑﻴـﺎت ﺧـﻮب روی آورد و ﺷﺎﻫﻜﺎرﻫﺎی ادﺑﻲ را ﺑﻪ ﻛﻮدﻛﺎن آﻣﻮزش داد. اﻋﻤﺎل ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ اﻧﺘﻘﺎدی را ﻧﻤﻲ ﺗﻮان آﻣﻮزش داد، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺎر ﻣﻤﻜﻦ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻀﺎﻳﻲ اﻳﺠﺎد ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده اﻧﺘﻘﺎدی از اﻳﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴـﺖ ﺗﺮﻏﻴﺐ ﺷﻮﻧﺪ.
داﺳﺘﺎن ﻳﻜﻲ از ﺑﺴﺘﺮﻫﺎﻳی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﻀﺎی ﻋﻴﻨﻲ و ﻣﻠﻤﻮﺳﻲ را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزد.
نوشته: کوکبی مرتضی, حری عباس, مکتبی فرد لیلا
تفکر انتقادی