اولین سؤال این است که «منظور ما از رفتار چیست؟»
مهارت نوجوانان و آموزش آن ها از جمله موارد مهم در رفتار آن ها هست. رفتار میتواند به عنوان روشی که کارهایمان را انجام میدهیم تعریف شود.
خصوصاً کارهایی که در قبال دیگران انجام میدهیم، همچنین روشی که یک نفر، در رابطه با موقعیتی خاص واکنش نشان میدهد و موضعی که نسبت به چیزهای مختلف داریم.
اما تعریف رفتار، در واقع چیزی پیچیدهتر از این است.
هنگامی که در مورد رفتار نوجوانان مدرسهای صحبت میشود. بیشتر اوقات، موضوع راجع به نوجوانانی است که رفتارشان مطابق با شیوهی دلخواه بزرگسالان نیست. به عبارت دیگر، منظور رفتارهای منفی است. تصوری که وجود دارد این است که این رفتار باید «مدیریت» شود. این موضوع را مثبت در نظر بگیرید؛ رفتار را به عنوان مجموعهای از مهارتهایی که میتوان یاد گرفت. و در موقعیتهای مختلفی به کار برد نگاه کنیم.
موضوع کلیدی این است: به دنبال نقاط مثبت باشید، و آنها را تقویت کنید.
نگاه مثبت در مدارس
هنگامی که تمرکز ما بر مشکلات است و مسائل منفی را در نظر میگیریم، در واقع هیچ کمکی به پیشرفت ما نمیشود.
راحتتر این است که رفتار نوجوانان را، صرفاً همان کارهایی که انجام میدهند و رفتاری که دارند در نظر بگیریم، و کارکنان مدارس هم صرفاً چیزی که مشاهده میکنند. رفتار نوجوانان چیزی نیست که بخواهیم «مدیریتش» کنیم؛ بلکه مجموعهای از مهارتها و شایستگیهایی است که باید سعی کنیم آنها را توسعه بدهیم.
این هم شامل رفتارهای نامناسب آنها، و هم شامل رفتارهای گوشهگیرانه و آرام آنها میشود.
این موضوع همچنین شامل رفتارهایی میشود که بخاطر وجود نیازهای تحصیلی خاص به وجود میآید، که در آنها توجه به نیازهای آموزشی، اجتماعی و احساسی مهم است.
نوجوانان از لحظهای که به دنیا میآیند، در حال یادگیری مهارتهای مختلف هستند.
در یک گروه ۲۵ نفری از نوجوانان، ۲۵ مجموعه مهارت مختلف، الگوهای فکری مختلف، احساسات، و تأثیرات گذشتهی مختلفی وجود دارد. تمام این چیزها به روشهای مختلف، و در زمانهای مختلفی فراگرفته شدهاند، و همچنان چیزهای زیادی وجود دارد که باید یاد گرفته شود.
نوجوانانی که رفتارهایی مغایر با چهارچوبهای مدرسه دارند، و یا در رعایت آنها مشکل دارند، به دلایل خاصی همیشه وجود داشتهاند، اما طی سالهای گذشته، سیستم آموزشی تغییر کرده است، و از جنبههای مختلفی رسمیتر شده است، و باعث شده بازیها و اکتشافها کمتر شود، و زمان کافی برای توسعهی مهارتهای اساسی وجود نداشته باشد.
فشاری که روی سیستم آموزشی وجود دارد هم افزایش یافته است، و اکنون بیشتر روی رسیدن به اهداف دانشگاهی تأکید میشود.
اگر به توسعهی مهارتهای اجتماعی و احساسی توجه نکنیم، و سعی نکنیم رفاه آنها را افزایش بدهیم، و استراتژیهایی برای افزایش مقاومت آنها در کنار مهارتهای تحصیلی نداشته باشیم، کودک کاملی را پرورش ندادهایم. مهارت نوجوانان
نوجوانانی که احساس ایمنی و مقاوم بودن دارند، مطالب را راحتتر یاد میگیرند. پس آموزش دادن اینگونه مهارتها «تلفکردن» وقت نیست، چون بر موفقیتهای تحصیلی هم تأثیر مثبتی میگذارد.
در گذشته به نوجوانانی که به سختی در کنار دیگران قرار میگرفتند، پسوندهای مختلفی داده میشد.
به نوجوانانی که نمیتوانستند با سیستم انطابق پیدا کنند، «ناسازگار» میگفتند.
به مرور زمان نظریههای مختلفی برای برخورد مناسب با آنها ارائه شده است.
حالا درک بسیار بیشتری نسبت به مهارتهای مختلفی که نوجوانان باید یاد بگیرند ایجاد شده است.
این نکته که معیار یکسانی برای همه وجود ندارد. سیستم باید طوری تنظیم شود که بتواند همهی نوجوانان را شامل شود و تجربههای مورد نیاز را به دست بیاورد.
در حال حاضر، نسبت به اینکه نوجوانان متفاوت، روشهای یادگیری متفاوتی دارند، پذیرش بسیار بیشتری بوجود آمده است.
هنگامی که هر کدام از ما به «رفتار» فکر میکنیم، تصورات مختلفی در ذهنمان شکل میگیرد. رفتار موضوعی ذهنی است – و در موقعیتهای خاصی به وجود میآید – و عوامل بسیاری بر آن تأثیرگذار است.
رفتار مثبت مجموعهای از مهارتهایی است که میتوان آن را آموزش داد، تشویق کرد و از آن حمایت کرد است.
عملکرد ما – تا جایی که ممکن است – باید عادلانه و بدون تأثیرپذیری از ارزشها و احساسات شخصیمان باشد. هر از گاهی، لازم است که کارکنان مدارس یک قدم به عقب بردارند و از بیرون به مسأله نگاه کنند.
اگر مدارس، بصورتی فعالانه، آموزش مهارتهای مورد نیاز برای رفتار مثبت را اولویتشان قرار دهند، «معضلات» کمتری وجود خواهد داشت.
این موضوع شاید بدیهی به نظر برسد، اما اغلب موضوعی است که به آن توجهی نمیشود، مگر اینکه مشکلی پیش بیاید.
یک روش مثبت پیشگیرانه بهترین نتیجه را خواهد داشت. سعی کنید مسائل را قبل از اینکه بوجود بیایند حل کنید!
برگرفته از کتاب: مدیریت رفتار مثبت در مدارس ( مهارت نوجوانان )
لیز ویلیامز
دیدگاه ها غیر فعال است.